از کجا مطمئن باشم که این بهترین روانپزشک در تهران همانی است که می تواند مشکل من را حل کند؟
خوشبختانه یا متاسفانه هنگام برخورد با یک روانشناس ، نگاه مردم جامعه در درجه اول به سلامت روانی خود روانشناس است؛ این کاملا طبیعی است.چطور می شود به روانشناسی که در کنترل خشم دچار مشکل است و حالت تهاجمی دارد اعتماد کرد!
امروزه نیاز به دانش روانشناسی بیش از هر زمان دیگر ضروری به نظر میرسد اما به دلایلی مثل عدم آشنایی بسیاری از مردم با روان شناس و هزینه های زیاد جلسات مشاوره مراجعه به روانشناسان، محتاطانه و مخفیانه صورت گیرد.
روانشناسی از جمله رشتههای دانشگاهی است که هر سال فارغالتحصیلان بسیاری دارد؛ اما علیرغم بالا رفتن آمار آسیب های اجتماعی مثل طلاق،اعتیاد،خشونت و… بسیاری از آنان در رشته خود مشغول به کار نمیشوند و به ناچار در مشاغل غیر مرتبط فعالیت می کنند که در علم اقتصاد به این نوع فعالیت بیکاری پنهان می گویند.
در جامعه ما متاسفانه به سبب ناآگاهی برخی از مردم، تصورات و باورهای نادرستی درباره بسیاری از مشاغل وجود دارد و این مسئله درباره روانشناسی پررنگتر است که تعدادی از این باورها ناشی از باورهای غلط گذشته و تعدادی از آنها نیز ناشی از فقر آگاهی و دانش در میان مردم است که البته این باورهای نادرست در زمینههای گوناگون نیز به چشم میخورد و زمینهساز بسیاری از کجاندیشیها و تصمیمهای نادرست در زندگی بسیاری از ماست.
برخورداری از سلامت روان و اهمیت دادن به سلامتی خود
راست است که همه روانشناسان دیوانهاند؟!
روانشناسان به هر حال با کسانی سر و کار دارند که آن افراد گاهی ممکن است دچار برخی اختلالات روانی یا توهمات و هذیانهای شدید باشند که باعث رفتارهای غیرمتعارف در آنها می شود و برای درمان به روان شناس مراجعه می کنند در نتیجه همین قضاوت نشاندهنده ناآگاهی مردم نسبت به دانش روانشناسی است و این وظیفه رسانههاست که با تولید برنامه های آموزشی و هنری به دانش مردم در این زمینه بیفزایند و فرهنگ سازی کنند.
خوشبختانه یا متاسفانه هنگام برخورد با روانشناس، نگاه مردم جامعه در درجه اول به سلامت روانی خود روانشناس است. این کاملا طبیعی است . چطور می شود به روانشناسی که در کنترل خشم دچار مشکل است و حالت تهاجمی دارد اعتماد کرد. روانشناسان به خاطر اینکه با بیماران روانی بسیاری درگیرند، خود نیز قطعاً از این بیماریها بیبهره نخواهند ماند. به همین سبب، اشخاصی که در بیمارستانها و در بخش مراقبت از بیماران روانی کار میکنند، اگر مراقب خودشان نباشند قطعا به صورت فرسایشی به این بیماریها مبتلا خواهند شد.
در دنیا رسم بر این است که روانشناسی که وارد حرفه ی درمانی میشود در ابتدا مورد تحلیل قرار می گیرد و صلاحیت اخلاقی و شخصیتی وی تایید می شود امید است در آینده شاهد چنین حرکتی در ایران نیز باشیم.
تصور غلط دیگری که در جامعه ما وجود دارد و برخی افراد آگاهانه و نااگاهانه به آن دامن می زنند این است که روانشناسی یک علم وارداتی و مختص کشورهای غربی است. به علاوه در صحبت از آن نیز از ترجمههایی استفاده میشود که در نشریات خارجی مانند ریدرز دایجست و رسانههایی مانند آن آمده است. همچنین تستهای کلیشهای روانشناسی که نمیتوانند به عنوان یک منبع قابل توجه مورد استفاده قرار گیرند.
اگر دقت کرده باشید، در همین کشور خودمان هم برخی مطالب درج شده در برخی از مجلات زرد و تجاری بسیار گمراه کننده هستند و سبب تقویت این احساسات و هجمه ها می شود.
مطالب این نشریات که بعضا هیچ نظارتی بر آنها صورت نمیگیرد را به جرات میتوان از مصادیق بارز تشویش اذهان عمومی جامعه دانست. چرا که مخاطب آنها عامه مردمند و این نشریات به آنها آگاهیهایی فرای واقعیت و نادرست میدهند.معمولا در هر جامعه تعداد روانشناسان کمتر از تعداد افرادی است که نیاز دارند به آنها مراجعه کنند و بهای ارائه خدمات مشاوره هم بالاست و بیمه ها هم از آنها حمایت نمی کنند بنابراین برخی افراد برای حل مسئله و مشکل خود بجای مراجعه به یک متخصص بخاطر پرداخت هزینه کمتر به ناچار و برحسب تبلیغات پر زرق و برق یه برخی روان شناس نماها مراجعه می کنند که شاید نه تنها مجوز این کار را ندارند بلکه تحصیلات مرتبط را هم نگذارنده اند. افرادی که جلسات روانشناسی برگزار میکنند، و با نام مشاور این افراد گمنام جلساتی را با عناوینی همچون موفقیت صد درصد در روابط زناشویی، اعتمادبهنفس در ۱۵ دقیقه و… برگزار میکنند. که صد البته هدف این افراد از برگزاری این کلاس ها سودجویی است نه ارائه خدمت. وقتی در جلسات این افراد شرکت میکنید، حتما باید مبلغ بالایی را هم به عنوان ورودی پرداخت کنید و حتی از دو هفته قبل باید جا برای خود رزرو کنید. در چند جلسه از این برنامهها که شرکت کنید در می یابید که تنها ویژگی این فرد، خوشصحبتی و ادا و تهییج انگیزش است و هیچ گونه دانشی درباره آن موضوعی که سخنرانی میکنند، ندارد. علاوه بر آن، مباحثی که در این جلسات مطرح میشوند را میتوان به از سادگی در کتابهای روانشناسی موجود در بازار و یا حتی سایت ها مطالعه کرد و در این صورت کمترین هزینه را متحمل شد.
نکته جالب در این زمینه، استقبال خیرهکنندهای است که مخاطبان از این جلسات میکنند. در حال حاضر اینان و نظراتشان به پایهها و اساس امور روانشناسی تبدیل شدهاند و متاسفانه فعالیت گستردهای دارند. حتما شما هم پوسترها و آگهیهای تبلیغاتی آنها را در گوشه و کنار شهر و حتی گاهی در مطبوعات معتبر دیدهاید.
به علاوه بسیاری از روانشناسان ما در کلیشه ماندهاند و با توجه به اینکه در هر صورت مردم هم دوست دارند از وجود روانشناسان و مشاوران در جامعه استفاده کنند، این کلیشهای کار کردن آنان به روند کارشان لطمه میزند. برخی از روانشناسان هم شیوه دارودرمانی دارند و از این واقعیت غافلند که بیشتر مشکلات روانشناسی علت رفتاری دارد.مطمئنا تغییراتی در انتظارات هر کسی به وجود میآید و سر و کار داشتن با افراد گوناگون و تجربه در این امر تا اندازهای موثر است. همین مسائل سبب میشود تا گاهی از کار دلزده شوید و وقتی در آن کار به نتایج مثبتی میرسید، کار دوباره برای شما جذاب میشود. در روانشناسی این ویژگی وجود دارد که هر چه بیشتر به جلو پیش میروید، تازه متوجه میشوید که کمتر درباره انسانها و رفتار آنان میدانید و نمیتوانید آن طور که باید به آنها کمک کنید. افرادی که برای مشاوره به روانشناس مراجعه میکنند، بسیار پیچیده و با یکدیگر متفاوت و در عین حال جذابند و ناخودآگاه در کار او تنوع ایجاد میکنند.در حال حاضر به خاطر اینکه عده بسیاری در این رشته مشغول به تحصیلند هر سال پایاننامههای زیادی با موضوعات مختلف ارائه میشوند؛ اما متاسفانه دانشگاه آن طور که باید روی این مسائل کار نمیکند. از نظر پژوهشهای خارج از دانشگاه هم بسیار محدودیت وجود دارد . چون هر کس که از دانشگاه فارغالتحصیل میشود، بیشتر به درآمدزایی فکر میکند تا به پژوهش.
از کجا مطمئن باشم که این بهترین روانپزشک در تهران همانی است که می تواند مشکل من را حل کند؟
خوشبختانه یا متاسفانه هنگام برخورد با یک روانشناس ، نگاه مردم جامعه در درجه اول به سلامت روانی خود روانشناس است؛ این کاملا طبیعی است.چطور می شود به روانشناسی که در کنترل خشم دچار مشکل است و حالت تهاجمی دارد اعتماد کرد!
امروزه نیاز به دانش روانشناسی بیش از هر زمان دیگر ضروری به نظر میرسد اما به دلایلی مثل عدم آشنایی بسیاری از مردم با روان شناس و هزینه های زیاد جلسات مشاوره مراجعه به روانشناسان، محتاطانه و مخفیانه صورت گیرد.
روانشناسی از جمله رشتههای دانشگاهی است که هر سال فارغالتحصیلان بسیاری دارد؛ اما علیرغم بالا رفتن آمار آسیب های اجتماعی مثل طلاق،اعتیاد،خشونت و… بسیاری از آنان در رشته خود مشغول به کار نمیشوند و به ناچار در مشاغل غیر مرتبط فعالیت می کنند که در علم اقتصاد به این نوع فعالیت بیکاری پنهان می گویند.
در جامعه ما متاسفانه به سبب ناآگاهی برخی از مردم، تصورات و باورهای نادرستی درباره بسیاری از مشاغل وجود دارد و این مسئله درباره روانشناسی پررنگتر است که تعدادی از این باورها ناشی از باورهای غلط گذشته و تعدادی از آنها نیز ناشی از فقر آگاهی و دانش در میان مردم است که البته این باورهای نادرست در زمینههای گوناگون نیز به چشم میخورد و زمینهساز بسیاری از کجاندیشیها و تصمیمهای نادرست در زندگی بسیاری از ماست.
برخورداری از سلامت روان و اهمیت دادن به سلامتی خود
راست است که همه روانشناسان دیوانهاند؟!
روانشناسان به هر حال با کسانی سر و کار دارند که آن افراد گاهی ممکن است دچار برخی اختلالات روانی یا توهمات و هذیانهای شدید باشند که باعث رفتارهای غیرمتعارف در آنها می شود و برای درمان به روان شناس مراجعه می کنند در نتیجه همین قضاوت نشاندهنده ناآگاهی مردم نسبت به دانش روانشناسی است و این وظیفه رسانههاست که با تولید برنامه های آموزشی و هنری به دانش مردم در این زمینه بیفزایند و فرهنگ سازی کنند.
خوشبختانه یا متاسفانه هنگام برخورد با روانشناس، نگاه مردم جامعه در درجه اول به سلامت روانی خود روانشناس است. این کاملا طبیعی است . چطور می شود به روانشناسی که در کنترل خشم دچار مشکل است و حالت تهاجمی دارد اعتماد کرد. روانشناسان به خاطر اینکه با بیماران روانی بسیاری درگیرند، خود نیز قطعاً از این بیماریها بیبهره نخواهند ماند. به همین سبب، اشخاصی که در بیمارستانها و در بخش مراقبت از بیماران روانی کار میکنند، اگر مراقب خودشان نباشند قطعا به صورت فرسایشی به این بیماریها مبتلا خواهند شد.
در دنیا رسم بر این است که روانشناسی که وارد حرفه ی درمانی میشود در ابتدا مورد تحلیل قرار می گیرد و صلاحیت اخلاقی و شخصیتی وی تایید می شود امید است در آینده شاهد چنین حرکتی در ایران نیز باشیم.
تصور غلط دیگری که در جامعه ما وجود دارد و برخی افراد آگاهانه و نااگاهانه به آن دامن می زنند این است که روانشناسی یک علم وارداتی و مختص کشورهای غربی است. به علاوه در صحبت از آن نیز از ترجمههایی استفاده میشود که در نشریات خارجی مانند ریدرز دایجست و رسانههایی مانند آن آمده است. همچنین تستهای کلیشهای روانشناسی که نمیتوانند به عنوان یک منبع قابل توجه مورد استفاده قرار گیرند.
اگر دقت کرده باشید، در همین کشور خودمان هم برخی مطالب درج شده در برخی از مجلات زرد و تجاری بسیار گمراه کننده هستند و سبب تقویت این احساسات و هجمه ها می شود.
مطالب این نشریات که بعضا هیچ نظارتی بر آنها صورت نمیگیرد را به جرات میتوان از مصادیق بارز تشویش اذهان عمومی جامعه دانست. چرا که مخاطب آنها عامه مردمند و این نشریات به آنها آگاهیهایی فرای واقعیت و نادرست میدهند.معمولا در هر جامعه تعداد روانشناسان کمتر از تعداد افرادی است که نیاز دارند به آنها مراجعه کنند و بهای ارائه خدمات مشاوره هم بالاست و بیمه ها هم از آنها حمایت نمی کنند بنابراین برخی افراد برای حل مسئله و مشکل خود بجای مراجعه به یک متخصص بخاطر پرداخت هزینه کمتر به ناچار و برحسب تبلیغات پر زرق و برق یه برخی روان شناس نماها مراجعه می کنند که شاید نه تنها مجوز این کار را ندارند بلکه تحصیلات مرتبط را هم نگذارنده اند. افرادی که جلسات روانشناسی برگزار میکنند، و با نام مشاور این افراد گمنام جلساتی را با عناوینی همچون موفقیت صد درصد در روابط زناشویی، اعتمادبهنفس در ۱۵ دقیقه و… برگزار میکنند. که صد البته هدف این افراد از برگزاری این کلاس ها سودجویی است نه ارائه خدمت. وقتی در جلسات این افراد شرکت میکنید، حتما باید مبلغ بالایی را هم به عنوان ورودی پرداخت کنید و حتی از دو هفته قبل باید جا برای خود رزرو کنید. در چند جلسه از این برنامهها که شرکت کنید در می یابید که تنها ویژگی این فرد، خوشصحبتی و ادا و تهییج انگیزش است و هیچ گونه دانشی درباره آن موضوعی که سخنرانی میکنند، ندارد. علاوه بر آن، مباحثی که در این جلسات مطرح میشوند را میتوان به از سادگی در کتابهای روانشناسی موجود در بازار و یا حتی سایت ها مطالعه کرد و در این صورت کمترین هزینه را متحمل شد.
نکته جالب در این زمینه، استقبال خیرهکنندهای است که مخاطبان از این جلسات میکنند. در حال حاضر اینان و نظراتشان به پایهها و اساس امور روانشناسی تبدیل شدهاند و متاسفانه فعالیت گستردهای دارند. حتما شما هم پوسترها و آگهیهای تبلیغاتی آنها را در گوشه و کنار شهر و حتی گاهی در مطبوعات معتبر دیدهاید.
به علاوه بسیاری از روانشناسان ما در کلیشه ماندهاند و با توجه به اینکه در هر صورت مردم هم دوست دارند از وجود روانشناسان و مشاوران در جامعه استفاده کنند، این کلیشهای کار کردن آنان به روند کارشان لطمه میزند. برخی از روانشناسان هم شیوه دارودرمانی دارند و از این واقعیت غافلند که بیشتر مشکلات روانشناسی علت رفتاری دارد.مطمئنا تغییراتی در انتظارات هر کسی به وجود میآید و سر و کار داشتن با افراد گوناگون و تجربه در این امر تا اندازهای موثر است. همین مسائل سبب میشود تا گاهی از کار دلزده شوید و وقتی در آن کار به نتایج مثبتی میرسید، کار دوباره برای شما جذاب میشود. در روانشناسی این ویژگی وجود دارد که هر چه بیشتر به جلو پیش میروید، تازه متوجه میشوید که کمتر درباره انسانها و رفتار آنان میدانید و نمیتوانید آن طور که باید به آنها کمک کنید. افرادی که برای مشاوره به روانشناس مراجعه میکنند، بسیار پیچیده و با یکدیگر متفاوت و در عین حال جذابند و ناخودآگاه در کار او تنوع ایجاد میکنند.در حال حاضر به خاطر اینکه عده بسیاری در این رشته مشغول به تحصیلند هر سال پایاننامههای زیادی با موضوعات مختلف ارائه میشوند؛ اما متاسفانه دانشگاه آن طور که باید روی این مسائل کار نمیکند. از نظر پژوهشهای خارج از دانشگاه هم بسیار محدودیت وجود دارد . چون هر کس که از دانشگاه فارغالتحصیل میشود، بیشتر به درآمدزایی فکر میکند تا به پژوهش.